کد مطلب:314102 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:189

روح کنار جسد
جناب آقای حاج شیخ ابراهیم ابراهیمی شاه عبدالعظیمی فرمودند:

بنده مدتی در مشهد مقدس، زیر سایه ی حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء سكونت داشتم.

شبها برای ییلاق به قریه ی «زشك» می رفتم. یكی از روزها در مسیر راه با شخصی سید آشنا شدم و او مرا دعوت كرده، به منزل خویش در دهی به نام «ارچنك» برد. وارد منزل سید كه شدم، دیدم بچه هایش همگی روسری های سبزرنگی به سر دارند. پیشنهاد



[ صفحه 505]



شد اول شام بخوریم و سپس توسلی بجوییم. من گفتم: اول توسل و روضه خوانده شود، بعدا شام بخوریم. روضه خوانده شد و ضمن آن به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام متوسل شدیم. شب را هم آنجا ماندم صبح كه برخاستم و نماز خواندم و پس از قرائت تعقیبات نماز خوابیدم، در عالم خواب دیدم كه در گوشه ی اتاق خوابیده ام ولی روحم به جنازه ام نظاره می كند. آقا قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام هم در حالی كه زرهی به تن و كلاه خودی به سر دارد، در كنار جنازه ی من نشسته اند.

من یك دفعه دستها را به طرف آسمان بلند كردم و گفتم: به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم... سپس آقا به طرف آسمان اشاره فرمودند و در نتیجه عنایتشان شامل حالم شد و روحم به بدن بازگشت.

از خواب بیدار شدم و پس از آن خیرات و مبرات و توفیقاتی برای من حاصل شد.